- نویسنده : نسیم سحر
- بازدید : 1678 مشاهده
- دسته بندی : قرآن , داستان ، خاطرات و اشعار قرآنی ,

قصه حضرت هود (ع) در قرآن کریم
حضرت هود(عليهالسلام) از انبياء الهي و نام مباركش هفت بار در قرآن آمده است، و يك سوره به نام او ناميده شده است.(قاموس قرآن: ج 7، ص 168 . سور و آياتي كه نام هود(عليهالسلام) در آنها ذكر شده است عبارتند از: اعراف، آيه 65، شعراء، آيه 124 – هود، آيات 50، 53، 58، 60 و 89.)
وي از نوادگان حضرت نوح(عليهالسلام) است، كه با هفت واسطه به او ميرسد. سلسله نسب او را چنين ذكر كرده اند: «هود بن عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح».(قصص قرآن: ص 417 – ولي بعضي رياح بن جلوث يا حلوت گفتهاند (حيوة القلوب ج 1، ص 99 – قصص الانبياء: ص 161).)
آن حضرت دو هزار و ششصد و چهل و هشت سال بعد از هبوط آدم(عليهالسلام) به دنيا آمد. نام پدرش عبدالله (شالخ) (تاريخ بلعمي: ص 143.) ، و نام مادرش بكيه (حبيب السير: ص 32.) ميباشد.
او دومين پيامبري است كه در برابر بت و بت پرستي قيام و مبارزه كرد. (تفسير الميزان: ج 10، ص 207- «اولين پيامبر حضرت نوح(عليهالسلام) بود».)
ابن بابويه گفته است: آن حضرت را براي اين هود(ع) گفتند، كه از ضلالت قومش هدايت يافته بود و از سوي خدا براي هدايت قوم گمراهش برانگيخته شده بود.(حيوة القلوب: ج 1، ص 100.)
در اينكه قبر ايشان كجاست؟ ميان مفسران و مورخان اختلاف است. بعضي گويند در غاري است در حضر موت، و بعضي گفته ا ند در مكه،در حجر اسماعيل مدفون است. (حيوة القلوب: ج 1م ص 104. و جمعي معتقدند در نجف اشرف ميباشد. در روايتي وارد شده كه حضرت علي(عليهالسلام) بعد از ضربت خوردن فرمود: مرا در كنار قبر برادرانم هود و صالح (عليهما السلام) دفن كنيد. (اماكن زيارتي و سياحتي عراق: ص 26).)
رسالت هود(عليهالسلام) در ميان قوم عاد (قومي بودند كه هفت صد سال قبل از ميلاد مسيح در سرزمين احقاف زندگي ميكردند و جدشان «عاد بن عوص» بود، به همين دليل به آنها قوم عاد ميگفتند و حضرت هود(عليهالسلام) نيز از همين قوم بود و «عاد بن عوص» جد سوم ا و به شمار ميآمد. (قصههاي قرآن: ص 58))
حضرت هود(عليهالسلام) در چهل سالگي بر قومي به نام عاد مبعوث شد. از قرآن ميتوان استفاده كرد كه محل سكونت قوم عاد در احقاف بوده است. (سوره احفاف،آيه 21. احقاف جمع حقف به معناي شن و ماسه است، كه بين يمن و عمان تا حضر موت و شحر «كه منطقهاي است در ساحل اقيانوس هند از سمت يمن» بوده است.)
خاوند قوم عاد را بعد از نوح(عليهالسلام) در زمين استقرار داد، آنها افرادي تنومند، بلند قامت و نيرومند بودند، به طوري كه با دست خويش، سنگ كوهها را مي شكافتند و به عنوان جنگاوران برگزيده به حساب مي آمدند.
شهرهاي آباد، زمينهاي خرم و سرسبز و باغ هاي پرطراوت داشتند، طغيان بي بند و باري ،عيش و نوش و شهوت پرستي و بت پرستي، جهل و گمراهي، لجاجت و سركشي، در سراپاي وجودشان ديده ميشد و هرگز حاضر نبودند كه از روش خود دست بكشند و در برابر حق تسليم گردند. (اقتباس از سورههاي اعراف، آيه 69 – هود، آيه 59- فجر، آيه 8 – شعراء، آيات 128-135.)
حضرت هود(عليهالسلام) قوم خود را به پرستش خداي يگانه و ترك بت پرستي دعوت كرد، زيرا آن را تنها راه رهايي از عذاب قيامت ميدانست. (اقتباس از سورههاي اعراف، آيه 65 – احقاف، آيه 21- هود، آيه 50.)
ولي اين دعوت در قوم عاد مؤثر واقع نشد. آنان هود(عليهالسلام) را تحقير كرده و او را بي مقدار شمردند و نسبت ناداني و سبك مغزي و دروغ به وي دادند،ولي هود(عليهالسلام) با تأكيد بر اين كه فرستاده خداي جهانيان است و جز خير خواهي انان منظور ندارد، اين نسبت هاي ناروا را از خود نفي كرد. (اعراف، آيات 66-68.)
هود(عليهالسلام) همين طور دعوت خويش را پي گرفت و با يادآوري نعمت هاي خدا براي قوم خود، سعي كرد آن ها را قانع ساخته و به راه راست باز گرداند، از ا ين رو فرمود: آيا براي شما شگفت آور است كه خداوند را با زبان فردي از ميان خودتان ارشاد و راهنمايي كند، تا شما را از عاقبت نافرجامي كه در اثر گمراهي تان در انتظار شماست بر حذر دارد... نعمتهاي خدا را به ياد آوريد شايد رستگار شويد. (همان، 69.)
ولي قوم هود(عليهالسلام) خدا را به خاطر نعمت هاي وي سپاس نگفتند، بلكه در لذايد مادي غوطه ور شده و گرفتار تكبر و خود بيني شدند. هود(عليهالسلام) به آنها گفت: چرا براي مباهات و بيهوده گري بر هر بلندي، بنايي سر به فلك كشيده ساخته و مانند كساني كه مي خواهند هميشه زنده بمانند، كاخ هايي در كمال شكوه و جلال بنا مي كنيد و چون ستمگران بد رفتاري نموده و آنگاه كه خشمگين مي شويد بر كسي رحم نميكنيد، از خدا بترسيد و به دستورات او عمل كنيد و از من كه براي هدايت شما آمده ام اطاعت كنيد. اي قوم! از خدايي كه نعمت هاي فراوان مانند فرزندان و احشام و باغ ها و نهر ها به شما بخشيده بيم داشته باشيد... .(اقتباس از سوره شعراء، آيات 128-135.)
قبيله عاد تسليم دعوت هود(عليهالسلام) نشده و سران آن قبيله بر بت پرستي خود پافشاري كرده و خطاب به هود(عليهالسلام) گفتند: تو دليل روشني برصحت آنچه ما را به آن دعوت ميكني نياوردي، بنابراين ما دست از پرستش خدايان خود برنميداريم و تو را راستگو نمي دانيم و تصور ما اين است كه برخي از خدايان ما، تو را آسيب رسانده اند از اين رو سخنان بيهوده بر زبان مي آوري.
هود(عليهالسلام) در پاسخ آنان گفت: به راستي و صداقت آنچه مي گويم خدا را گواه مي گيرم و شاهد باشيد كه من از معبود هاي غير خدا بيزارم، شما و خدايانتان همدست شويد، و براي من توطئه كنيد واگر قادر هستيد لحظه اي كيفرم را تأخير نياندازيد، من از توطئه شما ترس و واهمه اي ندارم، زيرا متكي بر خدا هستم و امور من و شما و همه موجودات زنده به دست اوست و هرگونه بخواهد عمل مي كند... اگر از دعوت من سرتافتيد، اين سرپيچي به زيان من نيست، چرا كه من آنچه را به آن مأمور بودم به شما ابلاغ كردم، خداوند مي تواند شما را به هلاكت رسانده و گروهي غير از شما را روي كار آورد، كه جايگزين شما در شهر و ديارتان باشند.(اقتباس از سوره هود، آيه 52 و 57.)
اما قوم عاد در برابر اندرز هاي پر مهر حضرت هود(عليهالسلام) به جاي اينكه پاسخ مثبت دهند، به لجاجت و سركشي پرداختند و گفتند: آيا آمدهاي به ما بگويي، خداي يگانه را بپرستيم و از آنچه پدرانمان مي پرستند دست برداريم؟ اگر راست ميگويي عذابي را كه به ما وعده كردي بر ما بفرست.
اين جا بود كه حضرت هود(عليهالسلام) به آنان فرمود: خشم و غضب الهي قطعاً بر شما وارد خواهد شد، در انتظار عذاب الهي باشيد و من نيز در انتظار خواهم بود.(سوره اعراف: آيات 70-71.)
سرانجام وحشتناك قوم عاد
پس از آنكه حضرت هود(عليهالسلام) قوم خود را (هفتصد و شصت سال) (حيوة القلوب: ج 1، ص 100.) هدايت و ارشاد نمود و آنها سر پيچي نموده و دعوتش را رد كردند، مدت سه سال باران، (حيوة القلوب: ج 1، ص 104 – ولي بعضي گفتهاند خداوند رحمتش را به مدت هفت سال از آنها بازداشت، (تفسير نورالثقلين:ج 5، ص 18).) از آن ها قطع گرديد و اين خود هشداري بود كه عذاب آنها نزديك است، در همين فرصت نيز هود(عليهالسلام) به پند و اندرز قوم خود ميپرداخت و به آنها ميگفت: از خداي خود بخواهيد كه گناهان گذشته شما را بيامرزد و با توبه كردن به سوي او باز گرديد، اگر شما اين كار را انجام دهيد، خداوند باران پي در پي خواهد فرستاد و نعمت هاي شما فراوان مي گردد.(سوره هود، آيه 52.)
گروهي از قحطي زدگان به نزد هود(عليهالسلام) آمدند و از او خواستند تا دعا كند.
هود(عليهالسلام) نيز دست به دعا برداشت و به آنان گفت: به سرزمينتان برگرديد، چرا كه باران رحمت الهي آغاز گشته است، هود(عليهالسلام) به موعظه و دعاي در حق امت خويش ادامه داد، به طوري كه سرزمين هاي آنها مجددا سرسبز شد.(قصص الانبياء: ص 163 – حيوة القلوب: ج 1، ص 101.)
اما باز هم به كفر و سركشي خود ادامه دادند و رسالت پيامبر خدا را انكار كردند، آنگاه فرمان خدا تعلق گرفت كه بر آن ها عذاب نازل شود.(سوره هود، آيه 56.)
خداي سبحان بادي بسيار شديد بر قوم عاد مسلط گرداند، كه هفت شب و هشب روز پي در پي بر آنان وزيدن گرفت، و همان گونه كه درخت نخل ميان تهي، از ريشه كنده ميشد بدن هاي آنان از جا كنده شد و بر زمين كوبيده ميشد و بدين سان به هلاكت رسيدند و بدن هايشان قطعه قطعه گرديد و همگي نابود شدند و يكي هم باقي نماند، به گونه اي كه فرداي آن روز جز خانههايشان چيزي ديده نمي شد.(سورههاي حاقه، آيات 6-8 – ذاريات، آيه 41 – قمر، آيات 18-20.) و حضرت هود(عليهالسلام) و همراهان مؤمن او را از عذاب رهانيد.(سوره هود، ايه 58.)
ولي قرآن چگونگي نجات هود(عليهالسلام) را براي ما روشن نساخته است، مطابق پاره اي از روايات هود(عليهالسلام) و اطرافيانش، بعد از هلاكت قوم، به سرزمين حضر موت كوچ نموده و تا آخر عمر در آنجا زيستند. (قصص قرآن: ص 37.)
نسیم سحر دات آی آر
تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج صلوات