- نویسنده : نسیم سحر
- بازدید : 1202 مشاهده
- دسته بندی : قرآن , مفسران و قاریان ,

عبد على بن جمعه عروسى حويزى صاحب تفسير نور الثقلين
محل تولد: حويز
تاريخ تولد: قرن يازدهم هجري
تار یخ وفات: 1112 ق
استادان: ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاگردان: سيد نعمت اللّه جزايرى
معرفي تفسير:
تفسير نور الثقلين: او قرآن را بر طبق رواياتى که از اهل بيت« عليهم السلام» صادر شده است تفسير مىکند، اهل بيتى که آگاه ترينند نسبت به تفسير قرآن. روايات را از کتب معتبر مانند کافى، تفسير قمى احتجاج، عيون الاخبار، علل الشرايع، اکمال الدين، توحيد و... جمعآورى نموده، لکن سندهاى روايات را حذف نموده است. و به جهت حذف آيات در ابتداى بحث، به روايات هر آيه مشکل شده است. بحثى در تفسير الفاظ آيه، اعراب و قرائت آن ننموده است.
آيت اللّه معرفت در« التفسير و المفسرون»، جلد دوم صفحه 327، راجع به روش مصنف در تفسير نور الثقلين مىفرمايد: مصنف از بين احاديث منسوب به اهل بيت« عليهم السلام»، اقدام به جمعآورى رواياتى نموده که به نحوى، ارتباط با آيات قرآن کريم داشته باشند، اعم از اينکه اين ارتباط، از باب تفسير، استشهاد و يا تأييد آيه باشد.
در اغلب موارد، احاديث ذکر شده، در مقام تفسير مفهوم يا دلالت آيه نيستند، بلکه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن، متعرض آيه شدهاند و هنر مصنف فقط مرتب کردن روايات بنابر ترتيب آيات و سورههاى قرآن بوده است، به همين جهت تمام آيات قرآن را دربرنمىگيرد. و نيز در صدد نقد روايات يا علاج تعارض آنها نبوده است. اضافه بر اينکه در جمع آورى، توجهى به اسانيد و قوت احاديث نداشته، روايات ضعيف السند و مرسل فراوانى در اين تفسير مشاهده مىشود».
اين شيوه و انگيزه، تفسير مذکور را در دسته تفاسير منقولى قرار داده و بطور طبيعى از فضاى نظرات اجتهادى، تطبيق با مسائل علمى، بحثهاى استدلالى و برهانى، بيرون خواهد رفت.
در مقابل بيان وجوه مختلف براى يک آيه، اشاره به معانى بطنى، مطرح کردن معانى تأويلى، جرى و تطبيق و اعتقاد به سارى بودن آيات قرآن در هر زمان، در آن به وفور مشاهده خواهد شد.
بعد از بيان روش کلى مصنف، با بررسى بيشتر بخشهاى مختلف تفسير، مىتوان به جزئيات شيوه کار مصنف اشاره کرد، از جمله اينکه:
تفسير هر سوره با نقل روايات فضيلت، خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز مىشود.
روايات شأن نزول در مرحله بعد مطرح مىشود و با توجه به اينکه بخش قابل توجهى از شأن نزول هاى منقول شيعى در تفسير قمى مىباشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، کافى، تفسير عياشى و... نقل مىنمايند.
پس از آن رواياتى که ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مىتوانند تفسيرى به معناى خاص مىباشند، نقل مىشود. رواياتى که در بيان تأويل، مصداق يا تطبيق هستند در مرحله بعد ذکر مىشوند و در نهايت احاديثى که بيشتر موضوع متناسب با آيه را بيان مىکنند، نقل شده است.
از جمله موارد قابل اشاره در شيوه تفسير نور الثقلين، تکرار مطالب يا روايات است. اين امر به چند شکل محقق شده است.
روش تفسير :
از جمله نکات قابل توجه در روش ايشان، عدم ذکر سلسله سند کامل روايات است يا به تعبيرى حذف اسانيد روايات، احتمالا اين امر به جهت اختصار و جلوگيرى از حجيم شدن تأليف بوده است. آنچه اين امر را نزد ايشان آسان مىنموده، ديدگاه ايشان نسبت به حديث بوده است.
با بررسى روايات و با توجه به گشودن باب تأويل در تفسير اهل بيت« عليهم السلام» مىتوان گفت که وجود روايتهاى گوناگون در تفسير يک آيه، حتما به معناى تناقض گويى و تعارض نيست، بلکه هر يک به اقتضاى توان و فهم شنونده، زمان صدور و عوامل ديگر، در صدد پرده بردارى و رازگشايى از مرتب هاى از ظاهر و باطن و وجوه گوناگون از محتواى آيات است.
از جمله نقدهايى که بر تفسير نور الثقلين وارد شده، اين است که مؤلف آن، از نقل روايات و داستانهاى ساختگى از جمله اسرائيليات، ابايى نداشته و در جاهاى مختلف آنها را نقل کرده است.
آيت اللّه معرفت در التفسير و المفسرون ج 2 صفحه 328- 329 مىفرمايد:« همچنانکه رواياتى مشتمل بر غلو و وهن به ائمه« عليهم السلام» در اين تفسير نقل شده، بناى آن بر نقل اسرائيليات و احاديث موضوع نيز بوده است، مانند آنچه در قصه هاروت و ماروت و ارتباط آنها با زهره و مسخ او آمده است، و در اين کتاب فراوان اينگونه اسرائيليات نقل شده است.»
همچنين آقاى محمد على ايازى در کتاب« المفسرون حياتهم و منهجهم» صفحه 734 مىفرمايد:« تفسير نور الثقلين همانگونه که گاهى روايات ضعيف و موهن را نقل کرده است، رواياتى که مشتمل بر غلو، وهن و تطبيق و اسرائيليات نيز هست، نقل کرده مانند« قصه هاروت و ماروت و زهرة»، بدون ترجيح و اظهار نظر در مورد آنها».
با توجه به نظرات فوق بر آن شديم تا در زمينه روايات اسرائيلية در تفسير نور الثقلين کنکاش بيشترى بنماييم.
بحث مفسرين از علوم قرآنى معمولا در مقدمات تفاسير، مطرح مىشود و چون مؤلف مقدمهاى بر تفسير، در نور الثقلين ندارند، بطور طبيعى، بحث زيادى نسبت به علوم قرآنى مطرح نکردهاند. مطالب علوم قرآنى بطور مختصر و اشاره، لابلاى روايات نقل شده است.
مصادرى که در تفسير نور الثقلين مورد استناد واقع شده به شرح ذيل مىباشند.
1- احتجاج
2- استبصار
3- الغيبة
4- الخرايج و الجرايح
5- امالى صدوق
6- امالى طوسى
7- ارشاد مفيد
8- اعتقادات امامية
9- اهليلجة
10- اصول کافى
11- بصائر الدرجات
12- تفسير ابو حمزه ثمالى
13- تفسير کلبى
14- تفسير ثعلبى
15- تفسير قمى
16- تفسير عياشى
17- تفسير واحدى
18- تلخيص الاقوال
19- تهذيب الاحکام
20- توحيد صدوق
21- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
22- خصال
23- جوامع الجامع
24- روضه کافى
25- روضة الواعظين
26- سعد السعود
27- صحيفه سجادية
28- طب الائمة( ع)
29- عيون الاخبار
30- علل الشرايع
31- غوالى اللئالى
32- قرب الاسناد
33- کمال الدين
34- کشف المهجة
35- کتاب دورنيستى
36- مصباح الزائر
37- مصباح الشريعة
38- مصباح طوسى
39- مصباح کفعمى
40- محاسن
41- مجمع البيان
42- مهج الدعوات
43- معانى الاخبار
44- من لا يحضر
45- مناقب ابن شهر آشوب
46- مقتل ابى مخنف.
47- نهج البلاغة.
آثار مفسر: تفسير نورالثقلين ، ....
نسیم سحر دات آی آر
تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج صلوات