- نویسنده : نسیم سحر
- بازدید : 1704 مشاهده
- دسته بندی : قرآن , مفسران و قاریان ,

شيخ ابراهيم موثق عاملى صاحب تفسير عاملى
محل تولد: مشهد
تاريخ تولد: 1280ش
تاریخ وفات: 1347 ش
استادان: شيخ عبد الحسين عاملى ، ملا اسحاق چولايى( مقدمات)، مرحوم اديب نيشابورى( ادبيات)، مرحوم شيخ حسن برسى( فقه و اصول)، مرحوم آقازاده بزرگ( خارج فقه) و مختصرى در محضر مرحوم حاج آقا حسين قمى و مرحوم شيخ اسد اللّه يزدى( فلسفه و رياضى) و مرحوم آقا بزرگ حکيم شهيدى و شيخ سيف اللّه ايسى( فلسفه) و ...
شاگردان: شيخ هادى کدکنى ، آقا بزرگ حکيم شهيدى مشهدى( م 1355 ق). مرحوم، دکتر احمد على رجايى بخارايى( م 1357 ش) ، و...
معرفي تفسير:
تفسير عاملى، تفسيرى است کامل و به زبان فارسى که در 8 مجلد به نگارش درآمده و شامل مباحث گوناگونى است از قبيل لغت شناسى، شأن نزول آيات، ترجمه، ذکر اقوال مفسرين و توضيح نکات تربيتى و اجتماعى. مفسر گرامى، اساس کار خود را در لغت، به توضيح و تفسير و تبيين لغات مشکل و ديرياب گذاشته و پس از نقل آيات، بلافاصله اين لغات را توضيح مىدهد، ريشه يابى مىکند، اعراب و حرکت آن را روشن مىنمايد. پس از ذکر واژهها، جهت نزول و رابطه تاريخى و فرهنگى، اسباب و موقعيت نزول آيه را شرح مىدهد. از قسمتهاى مهم و قابل توجه تفسير، ترجمه آيات به فارسى روان، ساده و مطابق با ترتيب کلمات قرآنى است. اين جانب ترجمه عاملى را با چند ترجمه آن دوران، چون پاينده و آل آقا مقايسه کردهام، از اين جهت مىتواند از جهاتى برترى و در مواردى قابل قياس باشد. همچنين در لغزشگاههاى ترجمه، چون« ان مخففه» از« ثقيله» که برخى به اشتباه ان« نافيه»،« شرطيه» و يا« وصليه» گرفتهاند، چند جا، مورد توجه قرار گرفت و دقت مترجم در اين موارد در مجموع روشن گرديد. به عنوان نمونه، آيه 164 سوره آل عمران:« و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبين» را اين چنين ترجمه کرده است: با آنکه زان پيش به آشکار گمراه بودند. در اين مورد بدون تأکيد ترجمه کرده است.
از ديگر ويژگىهاى تفسير عاملى، بهره گيرى گسترده اين کتاب از تفاسير شيعه و سنى، تفاسير قديم و جديد با سبک هاى گوناگون تفسيرى و تأويلى است. عاملى پس از توضيحات کلى و ترجمه، عنوانى دارد به نام: سخن مفسرين، در اين قسمت به مناسبت اهميت و يا حساسيت موضوع، از تفاسيرى چون جامع البيان طبرى، مجمع البيان طبرسى، روض الجنان ابو الفتوح رازى، کشّاف زمخشرى، تفسير کبير فخر رازى( مفاتيح الغيب)، روح البيان برسوى، روح المعانى آلوسى، المنار عبده و حتى تفاسير عرفانى چون صفى عليشاه( منظومه تفسير)، تأويلات ملا عبد الرزاق کاشانى( معروف به تفسير ابن عربى) و حسينى کاشفى استفاده مىکند و نظرات تفسيرى مفسرينى چون سيد احمدخان هندى را با تأييد نقل کرده است. روش او در نقل اقوال چنين است که اگر در جايى خود مستقلا مطلبى را در ذيل بيان کرد، نشان مىدهد نظر خاصى دارد وگرنه نظرات مفسرين را پذيرفته است. در ضمن بيان مطالب و براى جذابيت بخشيدن به سخن، گاه اشعارى را از شعراى نامدار فارسى زبان به ويژه از مثنوى مولوى و سعدى و حافظ نقل مىکند و از آنها استفاده تربيتى و نتيجه گيرى هدايتى مىکند.
روش تفسير :
در استخراج پيام قرآن به سراغ روايات اهل بيت عصمت رفته و از تفاسير مأثور شيعه به ويژه على بن ابراهيم قمى در جاى جاى تفسير نقل مىکند و از آنها سود مىجويد. همچنين نظرات علمى و بيان اهل سياست و حقوق را به ميان مىکشد و موضوعات مختلف اجتماعى را تحليل مىکند. به عنوان مثال در ذيل آيه:« لا يتخذ المؤمنون الکافرين اولياء من دون المؤمنين»( آل عمران / 3 / 28) پس از نقل اقوال مفسرين درباره دوست نگرفتن از کفار در ذيل عنوان: سخن ما، مىنويسد: اين آيه براى جلوگيرى از دوستى مردم ناموافق است تا از اعمال غرض و سوء استفاده آنها جلوگيرى شود. و چنين توضيح مىدهد که در آن روز که اين آيه نازل شد، معلوم بود که مختصر رابطه با مخالفين اسلام مضرّ به اسلام و مسلمين بود. به زيان اجتماع و سياست و مخالفت دين بود و لذا حرام شد، اما اين سئوال مطرح است که آيا امروز اين دستور به معناى عمومى و کلى براى مسلمين مىتواند باشد تا هيچ مسلمانى نتواند با کافر دوستى برقرار کند، يا منظور آن دوستى با کافرانى است که موجب تقويت آنها و ضعف مسلمين شود؟ ايشان پاسخ مىدهد: از کلمه« من دون المؤمنين» اين معنا استفاده مىشود که دوستى افراد بايد به گونهاى باشد که جهت سياسى نداشته باشد و از حدود متعارف تجاوز نکند وگرنه دوستى يک دانشجوى مسلمان با دانشجوى غير مسلمان يا تاجر مسلمان با تاجر غير مسلمان مفاد آيه نيست. دوستىهايى حرام است که موجب زيان مادى و معنوى به مسلمانان باشد همچنان که هم اکنون در بسيارى از کشورهاى اسلامى، بر سر مسلمانان به بار آورده است.
مشابه همين برداشت اجتماعى و تربيتى در خطاب به اهل علم و اهل کتاب دارد که به مناسبت تفسير:« الم تر الى الذين اوتوا نصيبا من الکتاب»( نساء / 4 / 44) مىنويسد: به طورى که در هر جا اسم اهل کتاب و يهود آمده متذکر شدهايم، اينجا هم مىگوييم قرآن راهنما است و وسيله تربيت در اين دو آيه کتابخواندهها و مردم سرشناس و معروف آن زمان را معرفى مىکند و امروز هم از نظر مردم شناسى و معرفى آنهايى که کتابخوانده هستند و مشهور و سرشناس ما را به حال اين جور اشخاص و خود آنها را به زشتى کارشان آگاه مىکند که همين تحصيل کردهها که اختيار اجتماعى و زندگى عمومى مردم را در دست دارند و قانون را به ميل خود تفسير مىکنند، تخصيص مىدهند، نقض مىکنند، اينها مانند همان يهود مدينه هستند که کتاب تورات و وسيله شرافت و تمدن خود را به ميل خود تحريف مىکردند تا براى خود مقام و اعتبار پابرجا کنند. اين اهل کتاب هم قانون و کتاب زندگى و نظم اجتماع را مطابق سود و صرفه خود تعبير و اجرا مىکنند.
اين روند از بحث را در بسيارى از آيات مربوط به مسايل اجتماعى، سياسى و اقتصادى مشاهده مىکنيم و نگرش آگاهانه و تحليلگرانه مفسر را درمىيابيم.
يکى از نکات قابل توجه در اين تفسير، خردگرايى هاى مفسر است که هرگز تابع جو و فضاى حديثگرايى فاقد منطق و اثر گرايى مفسران نشده و هر جا که با قواعد يا فهم طبيعى ناسازگار است آن را رد کرده است.
به عنوان نمونه در تفسير اين آيه:« يا معشر الجن و الانس ا لم يأتکم رسل منکم يقصون عليکم آياتى»( انعام / 6 / 130) که مفسران گفتهاند همان طور که انسانها داراى پيامبران بودهاند، جنيان نيز پيامبر داشتهاند، قهرا تصور آنان از جن و زندگى و حيات آنان مانند انسانها فرض شده است. اين ديدگاه را مورد ترديد قرار مىدهد و حتى منقولات مفسران و برخى از روايات در اين باب را رد مىکند و مىنويسد: ممکن است بگوييم شايد کلمات يا معشر الجن و الانس، نه براى آن است که جن هم مخاطب باشند به اين خطاب که براى آنها هم پيامبرانى از خودشان فرستاده شده است، بلکه مقصود تعميم مطلب است که کنايه از عموم مردم گذشته و حال و آينده است و به خصوص که روايتى و حديثى نقل نشده است که از جن پيغمبرى بوده است، و در تفسير صافى نوشته است از حضرت امير على عليه السّلام پرسيدند: آيا خدا براى جن پيغمبر فرستاده؟ فرمود: پيغمبرى يوسف نام، داشتند که او را کشتند. معلوم است اين دسته منقولات ارزش نقل و تطبيق آيات قرآن را ندارد.
به هر حال، موثق عاملى، به جز مطالب و مواردى در خور نقد و بررسى، نکات بسيارى در اين تفسير ساده و مختصر دارد و تحقيقات علمى و اجتماعى زيادى انجام داده است که بسيار قابل توجه است. همچنين در مقدمهاى که به تفسير نوشته است، انگيزه خود را از نگارش تفسير بيان داشته و دغدغه فهم قرآن را بازگو کرده است و ارايه تفسير خود را در پاسخ به نويسندهاى مىداند که گفته است تفاسير را يک رشته روايات ضعيف و قصه هاى بى اساس تشکيل مىدهد.
وى در همين مقدمه مباحثى از علوم قرآن و روش تفسيرى خود را بيان کرده است. در زمينه اسباب نزول و موقعيت نزول قرآن، اهتمام پيامبر به صيانت اين کتاب الهى و تاريخ جمع قرآن در عهد پيامبر و مطالبى درباره گردآورى قرآن پس از رحلت حضرتش بيان مىکند و خواننده را در آغاز تفسير با کليات مسايل تفسير و قرآن آشنا مىسازد.
آثار مفسر: تفسير عاملى و ...
نسیم سحر دات آی آر
تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج صلوات